خرقه تهی کردنخِرقِه تُهی کَردَن کنایه از جان، سپردن مردن ادامه... کنایه از جان، سپردن مردن تصویر خرقه تهی کردن فرهنگ فارسی عمید
خرقه تهی کردن (بَ سُ دَ) مردن. (یادداشت بخط مؤلف). این تعبیر بیشتر برای مردن مرشدان استعمال میشود ادامه... مردن. (یادداشت بخط مؤلف). این تعبیر بیشتر برای مردن مرشدان استعمال میشود لغت نامه دهخدا
خرقه تهی کردن کنایه از مردن، درانداختن از خود بیرون شدن، مجرد شدن ادامه... کنایه از مردن، درانداختن از خود بیرون شدن، مجرد شدن تصویر خرقه تهی کردن فرهنگ فارسی معین
خرقه تهی کردن مردن، درگذشتن، فوت کردن، از دنیا رفتن ادامه... مردن، درگذشتن، فوت کردن، از دنیا رفتن فرهنگ واژه مترادف متضاد